پانیذپانیذ، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره

نی ناسکم

دل نوشته 2

1391/1/19 15:24
نویسنده : مامان
522 بازدید
اشتراک گذاری

فرزند عزیزم: آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی، اگر هنگام غذا خوردن لباسهایم را کثیف کردم ویا نتوانستم لباسهایم را بپوشم اگر صحبت هایم تکراری و خسته کننده است صبور باش و درکم کن یادت بیاور وقتی کوچک بودی مجبور میشدم روزی چند بار لباسهایت عوض کنم برای سرگرمی یا خواباندنت مجبور میشدم بارها و بارها داستانی را برایت تعریف کنم... وقتی نمیخواهم به حمام بروم مرا سرزنش و شرمنده نکن وقتی بی خبر از پیشرفتها و دنیای امروز سوالاتی میکنم،با تمسخر به من ننگر وقتی برای ادای کلمات یا مطلبی حافظه ام یاری نمیکند،فرصت بده و عصبانی نشو وقتی پاهایم توان راه رفتن ندارند،دستانت را به من بده...همانگونه که تو اولین قدمهایت را کنار من برمیداشتی.... زمانی که میگویم دیگر نمیخواهم زنده بمانم و میخواهم بمیرم،عصبانی نشو..روزی خود میفهمی از اینکه در کنارت و مزاحم تو هستم،خسته و عصبانی نشو یاریم کن همانگونه که من یاریت کردم کمک کن تا با نیرو و شکیبایی تو این راه را به پایان برسانم فرزند دلبندم،دوستت دارم

پسندها (1)

نظرات (1)

بابای ارشیا خان
18 فروردین 91 23:38
آره دلتو خوش نکن . بزار این گل های زیبا خودشون هوای خودشون داشتهباشن ما روزهای پیری رو یه جوری سر میکنیم . تعجب میکنم این روزهای زیبا رو چرا با فکر آینده ای نامعلوم بخودت سخت گرفتی ؟ خند های نی ناسکه جوانه کت رو ببین کیف کن و دل خوش باش
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نی ناسکم می باشد